فقر مغز

دلنوشته های یک دیوانه

فقر مغز

دلنوشته های یک دیوانه

منو ، فندک و هشت هزار تومان پول

باید می رفتم

خسته شده بودم 

همش یه زندگی تکراری

تکرار

تکرار

تکرار..

زدم بیرون

منو شش هزار تومان پولو

یه پاکت سیگار

یه فندک نیمه پر


برای دیدن یه دنیا